لطیفه و جک(خنده دار)

 

یه روز یکی میره بقالی، میگه: آقا صابون داری؟ میگه: آره . مرده میگه: پس لطفا دستات رو بشور، به من یه کیلو پنیر بده

یه خره باحسرت به اسب نگاه می کنه، می گه اى کاش تحصیلاتم رو ادامه می دادم!

غضنفر از کلاس راهنمایی و رانندگی میاد بهش میگن مار باباتو نیش زد فوت کرد ، میگه از پشت زدش؟ میگن آره ، میگه مار مقصره!

مراحل طول عمر یک زیرشلواری میان خسیس ها :
زیرشلواری > شلوارک > شورت > دمکنی > دستگیره > دستمال جیبی > گردگیر > نخ دندان

محتوای یخچال غضنفر اینا : 1- یک سطل ماست ترش 2 – تعدادی آدامس جویده مشترک 3 – ده قالب یخ 4 – ته دیگ برنج یک هفته پیش 5 سی چهل تا شربت سرماخوردگی و معده!

شبی ملانصرالدین خواب دید که کسی ۹ دینار به او می دهد، اما او اصرار می کند که ۱۰ دینار بدهد که عدد تمام باشد. در این وقت، از خواب بیدار شد و چیزی در دستش ندید. پشیمان شد و چشم هایش را بست و گفت:باشد، همان ۹ دینار را بده، قبول دارم



نظرات شما عزیزان:

مبین
ساعت11:04---27 مرداد 1392
عااااااااااااالی بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:جوک, جک,لطیفه و جک,لطیفه و جک خنده دار,لطیفه و جک بامزه,لطیفه, | 12:0 | نويسنده : مهسا |